تقدیم به کسی که نهنگ دلم را گرفته است...
این که مدام در سینه ات می کوبد، قلب نیست؛
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود.
ماهی کوچکی که طعمِ تُنگ آزارش می دهد
و بوی دریا هوایی اش کرده است.
قلب ها همه نهنگانند در آغوش اقیانوس.
اما کیست که باور کند در سینه اش نهنگی می تپد؟!
آدم ها ماهی را در تُنگ دوست دارند و قلب ها را در سینه.
اما ماهی وقتی در دریا شناور شد ماهی است
و قلب وقتی در خدا غوطه خورد، قلب است.
هیچ کس نمی تواند نهنگی را در تُنگی نگه دارد؛
تو چطور می خواهی قلبت را در سینه نگه داری؟
و چه دردناک است وقتی نهنگی مچاله می شود
و وقتی دریا مختصر می شود و وقتی قلب خلاصه می شود و آدم قانع.
این ماهیِ کوچک، اما بزرگ خواهد شد و این تُنگ، تنگ خواهد شد و این آب ته خواهد کشید.
تو اما کاش قدری دریا می نوشیدی و کاش نَقبی می زدی از تُنگ سینه به اقیانوس.
کاش راه آبی به نامنتها می کشیدی و کاش این قطره را به بی نهایت گره میزدی.
کاش...
بگذریم...
دریا و اقیانوس به کنار، نامنتها و بینهایت پیشکش.
کاش لااقل آب این تُنگ را گاهی عوض می کردی.
این آب مانده است و بو گرفته است.
و تو می دانی آب هم که بماند می گندد.
آب هم که بماند لجن می بندد.
و حیف از این ماهی که در گل و لای بلولد
و حیف از این قلب که در غلط بغلتد!
عرفان نظرآهاری
عشقت مستدام...
ادم ذوق میکنه اینا رو میخونه!
مرسی گلم
همچنین
اهوم منم دوس دارم شعراشو
خیلی قشنگ و دلنشینه فاطمه جان.
ممنون خانومی
خواهش میکنم عزیزم
ماراکشتند به بهانه انکه عاشقیم
بیچارگان خبرنداشتن که جسم خالی از قالب وتن را فداشده درره عشق به دار اویختند
عالی بود
ممنون از انتخابتون درنقطه کلام مطلبتون
خواهش میکنم
ماروباش که فکرمیکردیم با شوهرکردن هرروز اپ میکنی نگومیخوایین تعطیلش کنین
ای بابا
خب یه مدت که امتحان داشتم
یه مدت هم درگیر خرید و برنامه ها بودم و همچنان هستم
سلام آستا هستم وبلاگ بسیاااااااااااار قشنگی داری
اگر با تبادل لینک موافقی خبرم کن
سلام
لطف داری
خواهش میکنم
خانوم خانوما نیستی؟! سرت شلوغه هاااا.. ایشالله هفته ی بعد همین روز مراسمه دیگه..
درگیر خرید عقد بودم عزیزم
انشالله