ما نوشت

داستان های من و علی آقام

ما نوشت

داستان های من و علی آقام

خدایا تو قلب مرا می خری؟

دلم را سپردم به بنگاه دنیا، و هی آگهی دادم اینجا و آنجا

و هر روز برای دلم مشتری آمد و رفت
و هی این و آن سرسری آمد و رفت
ولی هیچ کس واقعا اتاق دلم را تماشا نکرد؛

دلم ،قفل بود؛ کسی قفل قلبِ مرا وا نکرد
یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است؛

یکی گفت: چه دیوارهایش سیاه است!
یکی گفت: چرا نور اینجا کم است،

و آن دیگری گفت: و انگار هر آجرش فقط از غم و غصه و ماتم است!
و رفتند و بعدش دلم ماند بی مشتری 

و من تازه آن وقت گفتم: خدایا تو قلب مرا می خری؟
و فردای آن روز خدا آمد و توی قلبم نشست

و در را به روی همه، پشت خود بست
و من روی آن در نوشتم: ببخشید دیگر برای شما جا نداریم!
از این پس به جز او کسی را نداریم!

عرفان نظرآهاری

نظرات 4 + ارسال نظر
علیرضا دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:54 ب.ظ http://www.delnevesht2.blogfa.com

سالها گذشت ومابه رسم عاشقی نوشتیم
به جهان خرم ازانم
که ذجهان همه خرم ازاوست
نمیدانم ندانسته کسی رافریادکردیم که لحظه از مادورنبود یابه رسم دیوانگان افقی رامینگریستیم کهذد پیش پایمان بود وازان غافل بودیم

خدایادوساتنی دارم شایسته تقدیر وعزیزانی که بودنشان برای نقطه اتکایست درتاریکی این شب سیاه ظلمت کده
اینک یاری ام به بندگی راستینت
وشفاعت کن به ماندگاری دردرگاهت
امین یارب العالمین
قطعه خوبی بود ولی اگرواستون امکان داره اشعاری که حال ادم پتال میکنه نگذارین

کجاش حال گرفتنی بود؟

سارا سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:38 ق.ظ http://ma3nafaronesfi.blogfa.com/

خیلی زیبا بود
وقت کردی سری به ما هم بزنی بد نیستااااااااااااا

فدای تو
چشم عزیزم

سیم سیم سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:25 ق.ظ

خیلی تاثیرگذار بود فاطیما.... مرسی عزیزم

خواهش میکنم عزیزم

علیرضا سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 ق.ظ http://www.delnevesht2.blogfa.com

اینجاش
دلم را سپردم به بنگاه دنیا، و هی آگهی دادم اینجا و آنجا

آهان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد